در خرداد 1388 جناب آقاي حميد سليم گندمي مديريت محترم اطلاع رساني كتابخانه ي ملي ايران به بنده اطلاع دادند كه يك مجموعه كتاب به زبان هاي مختلف به كتابخانه ي مركزي كانون اسلامي انصار اهدا شده كه در واقع اهدايي بازماندگان مرحوم دكتر تقوي[1] است. ايشان ضمن هماهنگي شايسته با آن كانون خواستند كه ببينم اين مجموعه دقيقاً به چه زبان هايي اند. پس از مراجعه كه با استقبال گرم دست اندركاران و همكاري آن كتابخانه همراه بود، ديدم كه اين مجموعه بيشتر در حافظ شناسي است و كلاً در ارتباط با شعر و ادب فارسي به زبان هاي روسي، بلغاري، ارمني، سيريليك تاجيكي، سيريليك آذري، اكرايني، بنگالي، ژاپني، چيني، انگليسي، آلماني و دانماركي است كه ذيلاً عرض خواهم كرد. بعداً به پيشنهاد فاضل گرامي پرويز گلچين معاني كه از دست اندركاران آنجا بودند فهرست نويسي اي از آن منابع به عمل آوردم.   فكر مي كنم اين موضوع اهميتِ شناسايي و فهرست نويسي كتابخانه هاي شخصي را گوشزد مي كند.

روسي

به دو دليل بد نيست كه با روسي ها شروع كنيم كه در واقع توجيه روش شناختي در انتخاب ما باشد يكي اين كه بيشتر آن ها به زبان روسي است و دوم اين كه يادداشت هاي برخي از نامداران و بزرگان ايران شناسي در صفحه عنوان شماري از اين كتاب ها كه نشان از مكاتبات بين آنها و مرحوم تقوي دارد بر ارزش اثر افزوده و آنها را كيميا كرده و اين چيزي است كه در بقيه به ندرت ديده مي شود. كلاً 10 عنوان روسي ديدم كه فقط يكي از آنها ارتباطي با حافظ شناسي و ادبيات فارسي نداشت و آن كتابي بود درباره ي آموزش زبان روسي براي دبيرستاني ها كه به همتِ فاطمه سياح، گيلده برانت و م. آهي نوشته شده بود و محل نشر آن باكو-تهران(1945) قيد شده است. پيش از معرفي كتابها بايد به كار حافظ شناسي خانم چاليسوا اشاره كنم كه مقاله اي ارزشمند به زبان روسي دارد و حيف است در اينجا به آن اشاره نشود يعني "حافظ روسي" كه در يك مجله ي معتبر هم چاپ شده و جديد هم است:

 «Русский Хафиз», Перевод и комментарий газелей (в соавторстве с Н.И. Пригариной, М.А. Русановым),  Ирано-Славика, 2004-2008, №№ 1-16.

خانم چاليسوا همان محقق نامدار روس در ادبيات فارسي است كه كتاب ماندگار پريگارينا صاحب نظر پرآوازه ي شعر فارسي در شبه قاره "سبک هندی و جایگاه آن در ادبیات فارسی"(1999) را ويرايش كرده و ما آن را در مجله ي گزارش ميراث معرفي و بررسي كرديم(نك: سال 3، شماره ي 31 و 32؛ همچنين، نك:  http://www.mirasmaktoob.ir ).

ترجمه ي غزليات حافظ(1956) در چهار نسخه با جلد مخصوص تذهيب كاري شده كه ترجمه ي آن به همت گروهي از ايران شناسان شوروي چون ليپسكروا از فارسي به روسي صورت گرفته و مقدمه اي مفصل و خواندني به قلم براگينسكي زينت بخش كتاب است.

غزلياتِ حافظ از ميخائيل زند(1963) كه مقدمه اي بسيار خواندني به قلم ليپكين دارد. زند از نابغه هاي ادبيات فارسي خصوصاً در آسياي مركزي است كه با دانشنامه ي ايرانيكا همكاري دارد و سال هاست كه ديگر در روسيه زندگي نمي كند. او متولد 1927 است. Шесть веков славы (1964) يكي از آثار ماندگار اوست كه در ايران از روي نسخه ي انگليسي آن Six centuries of glory: essays on medieval literature of Iran and Transoxania به فارسي ترجمه شده است: ش‍ش‌ ق‍رن‌ اف‍ت‍خ‍ار. مترجم آن ع‍ب‍اس‌ اح‍م‍دی‌ است كه از روی‌ ت‍رج‍م‍ه‌ ان‍گ‍ل‍ی‍س‍ی‌. ت‌. آزال‍ی‍ت انجام داده و در 1362 در تهران منتشر شده. ‌ ع‍ن‍وان‌ روی‌ ج‍ل‍دِ آن ش‍ش‌ ق‍رن‌ اف‍ت‍خ‍ار: ک‍ن‍دک‍اوی‌ در ادب‍ی‍ات‌ ک‍لاس‍ی‍ک‌ ای‍ران مي باشد كه در واقع مجموعه مقاله هاي زند درباره ي ادبيات ايران و ماوراءالنهر است. ترجمه ي انگليسي آن را خوش بختانه در كتابخانه ملي ايران دارند.  ن‍ور و ظل‍م‍ت‌ در ت‍اری‍خ‌ ادب‍ی‍ات‌ ای‍ران اثر ديگر اوست كه اين نيز به فارسي ترجمه شده است ( تهران، 1378). مترجم آن حسين اسدي پور پيرانفر است.

غزليات حافظ از دونايوفسكي(1935) كه زير نظر تيخانوا ترجمه شد. علاوه بر مقدمه ي مترجم، مقدمه اي ديگر به قلم فريتاگ به چشم مي خورد.

غزليات حافظ (1959) ترجمه ي ليپسكروا و ديگران كه انتشارات دولتي ادبيات بديعي در مسكو آن را منتشر كرده است. اين اثر در چهار نسخه داراي جلد مخصوص تذهيب كاري شده مي باشد كه به همت گروهي از ايران شناسان شوروي آن را ترجمه كرده اند. مقدمه ي مفصلي به قلم براگينسكي ايران شناس نامدار روس زينت بخش كتاب است.

غزليات حافظ از آثار باشقيري(1973) كه نام ليپكين و شروينسكي در پديدآوران به چشم مي خورد و انتشارات آثار باشقيري در اوفه (Уфа) آن را منتشر كرده است. اين كتاب نيز ترجمه ي منتخباتي از ديوان حافظ به روسي است. در صفحه عنوان يادداشتي از مرحوم عبدالغني ميرزايف به خط فارسي ديده مي شود كه آن را به مرحوم تقوي هديه كرده است. چيزي كه تحسين بيننده را بر مي انگيزد خطِ بسيار زيبا و چشم نواز ميرزايف است كه فكر نمي كنم امروزه در تاجيكستان كسي باشد كه بتواند مثل ميرزايف در خط نياكان تا به آن درجه در خط خوش، هنرنمايي و دلبري كند. وقتي خط خوش ميرزايف را ديدم اين شعرها يادم آمد: "غلام همت آن نازنينم/ كه كار خير بى روى و ريا كرد" و بر آن سلام كردم " سلامي چو بوي خوش آشنايي" و گفتم "هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود" و در اينجا دقيقاً معناي تاجيكي "نقش" به ذهنم آمد.   

ستارگان شعر(1974) به همت براگينسكي تهيه و تدوين شده كه به رودكي، فردوسي، خيام، مولوي، سعدي، حافظ و جامي مي پردازد. اين كتاب در 549 صفحه است كه از صفحه ي 372 تا 416 به حافظ مي پردازد. مقدمه ي كتاب به قلم براگينسكي است و ويراستاران آن عيني و چليشويلي اند.

بقيه مستقيماً به حافظ نمي پردازند: رودكي(1968) كه در واقع رودكي شناسي ميرزايف است و عثمانوا آن را در 319 صفحه از فارسي تاجيكي به روسي ترجمه كرده است. ديوان رودكي(درگذشت329ه) پايه گذار شعر فارسي هنوز در مرحله جمع آوري است. از هفت مثنوي او اطلاعات كامل و دقيقي در دست نيست. مدت ها است كه صاحب نظران و رودكي شناسان به بازسازي ميراث ادبي رودكي همت گماشته اند. وارژيكينا، علي اشرف صادقي و كريم اف از جمله ي اين صاحب نظران اند. وارژيكينا در سال 1977 به زبان روسي و صادقي در سال  1372 "اشعار تازه رودكي"(نشر دانش، ش3)  و كريم اف در سال 2008 در اين ارتباط، مقاله نوشتند كه مقاله ي ايشان را با عنوان "رودكي و بازسازي مثنوي سندبادنامه ي او" به فارسي برگردانديم و در فصلنامه ي پاژ(1387) در مشهد به همتِ جناب استاد ياحقي چاپ شد. او در مقاله اش دو اثر ادبي را كه يكي به شعر(سندبادنامه رودكي) و ديگري به نثر(سندبادنامه ظهيري سمرقندي) است اما از نظر نام و موضوع مشترك مي باشند با هم مقايسه و بررسي كرده است تا از رهگذر آن مثنوي سندبادنامه رودكي را بازسازي نمايد. گفتني است رهيافت كريم اف اساساً رهيافتي موضوعي است و تفاوت كارش با ديگر رودكي شناسان بيشتر در همين روش و چشم انداز است. به منظور درك و فهم درستِ معني واژه هاي رودكي آن ها را با فارسي ايراني مقايسه و توضيحات و يادداشت هايي بر آن افزوديم(درباره ي مقايسه ي فارسي تاجيكي و فارسي ايران، نگاه كنيد به مقاله ي ما در فصلنامه ي ادبيات تطبيقي، ش 3، كه در واقع موضوع سخنراني ما "فارسي تاجيكي به كدام سو مي رود؟" در شهريور 1386 در دانشگاه فردوسي مشهد بود). مهمترين اثر كريم اف

Литературно- исторические источники и основные тенденции таджикской литературы  XVI в. – Душанбе : Дониш, 2000. – 409 с. 

است كه در سال 2000 به زبان روسي چاپ شد و در سال هاي اخير آن را زير نظر مولف به فارسي برگردانده ايم: ادبيات فارسي در آسياي مركزي: منابع ادبي-تاريخي و جريان هاي ادبي. گفتني است در سال 1974 به همت كريم اف و سعدي سعدي اف ديوان رودكي زير نظر محمد نوري عثمان اف و رسول هادي زاده تصحيح شد. اما نخستين بار در تاجيكستان، عبدالغني ميرزايف با بهره گيري از يافته ها و رهيافتِ سعيد نفيسي، ديوان رودكي را به مناسبت 1100 سالگي رودكي چاپ كرد. جامع ترين منبع در حال حاضر دانشنامه ي رودكي است كه در چهار 4 جلد بين سالهاي 2008-2009 به خط سيريليك در تاجيكستان منتشر شده است و بنده هم از مولفان آن هستم و شايد بشود گفت نخستين دانشنامه ي تخصصي براي شاعران در ادبيات فارسي است. 

            شعرهاي رودكي(1964) كه كميساروف، لوينكا و ليپكين آن را زير نظر براگينسكي تهيه و ترجمه كرده اند. اين كتاب در واقع قصيده ها، قطعه ها و بيت هاي پراكنده ي اما مرتبط به هم رودكي است.

مينياتور(1966) به قلم ايوانوا و ديگران كه به انديشه ي ادبي و هنر ايراني مي پردازد. شاهنامه ي فردوسي(1957) كه فرهنگستان علوم شوروي آن را در مسكو منتشر كرد و نام بزرگاني چون بَنو، لاهوتي و استاريكوف در پديدآوران آن به چشم مي خورد. شايد از نظر اطلاع رساني، بي فايده نباشد كه بگوييم در تاجيكستان كتاب شناسي فردوسي تهيه شده و در تابستان 2008 بود كه به دنبال ناشر مي گشتند كه اين مطلب را ذيل نوشته ي حق نظر قربان محمّدوف كه از جايگاهِ فردوسي و شاهكارش در ميان اقوام(خلق هاي) دوست داشتني آسياي مركزي بسيار خواندني و دل نشين سخن گفتند و در سايت www.iras.ir (کد خبر : IRN- 7340) قابل دسترسي است گفتيم. نوشته ي او در 10 تير 1388 در سايت ديده شد و تا 20 تير 1388 يعني ظرف 10 روز 540 بار از آن مطلب ديدن كردند. بد نيست در اينجا به كتاب هاي سيريليك تاجيكي و بعد سيريليك آذري و در ادامه به بقيه ي منابع موجود به زبان هاي ديگر به پردازيم.

سيريليك تاجيكي

حافظ شيرازي(1967) به كوشش شنبه زاده كه در پشت صفحه عنوان به خط سيريليك ضمن ستايش از حافظ، مي خوانيم كه در اين مجموعه بهترين غزل هاي حافظ تقديم خواننده مي گردد. در صفحه ي 273، لفظِ "مندرجه" آمده كه بيت يابي يا كشف الابيات را در نظر دارد نه فهرستِ مطالبِ كتاب را. عنوان مقدمه "شاعر ساحر" نام دارد كه برگرفته از شعر معروف حافظ است: "من آن شاعر ساحر كه به افسون سخن/ از ني كلك همه قند و شكر مي بارم". در يادداشتي كه پيش از صفحه عنوان آمده به فارسي نوشته اند "شرح حال و ترجمه غزليات حافظ به زبان روسي توسط پرفسور ميرزايف" كه اشتباه است چون اولاً روسي نيست دوماً كتاب بكوشش شنبه زاده است نه ميرزايف.

حافظ نامه(1971) به قلم اعلاخان افصح زاد كه لفظِ "حافظ نامه" در فارسي ايراني نام آشنا است و به يادِ حافظ نامه ي استاد خرمشاهي مي افتيم. دقيقاً نمي دانم كه نخستين بار لفظِ حافظ نامه كجا و در كدام كشور فارسي زبان به كار رفت. به هر حال، مخاطبِ حافظ نامه ي افصح زاد جوانان و نوجوانان عنوان شده است. ويراستاران كتاب جمال الدين كريم زاده و عمراف مي باشند.

فاني و حافظ (1966) به قلم عبدالغني ميرزايف و به ويراستاري ظاهر احراري كه در اينجا ميرزايف به مناسبتِ 525 سالگي علي شيرنوايي به مقايسه ي حافظ و نوايي مي پردازد و در آن 30 غزل جوابيه ي نوايي را بر غزل هاي حافظ آورده است. گفتني است علي شير نوايي در بين تاجيك ها جايگاه خاصي دارد و احترام زيادي براي او قائل هستند. گواه اين گفته را مي توان در نام گذاري فرزندان تاجيك ديد.

جشن نامه ي حافظ(1971) مجموعه مقاله هايي است به قلم نامداران ادب پارسي در تاجيكستان. نام بزرگاني چون هادي زاده، معصومي، ذهني، قادراف، كپرانوف، عبدالله يف، بابايف، هدايت اف، عيني، افصح زاد، رحيم هاشم، سيف اف، افصح زاد، شهاب اف و محمدجان شكوري در اين مجموعه مي درخشد.

سيريليك آذري

حافظ شيرازي(1967) كه ترجمه ي منتخباتي از حافظ به سيريليكِ آذري به همتِ ابوالفضل حسين است. مقدمه، توضيحات و ويرايش كتاب توسط اكرم جعفرايدير است كه اهداي كتاب به قلم اوست به شخصي به نام "رسول هادي" كه او را "دوست شيرين زبان" خطاب كرده. شايد اين شخص همان رسول هادي زاده ي معروف باشد.

اكرايني

غزليات حافظ(1971) ترجمه ي واسيل ميسيك به اكرايني كه مقدمه ي كتاب به قلم يرما پالاتنيوك است. در كاور روي جلد اطلاعاتي درباره ي از سري آثار مشابه در فرانسوي، روسي و لهستاني مي دهد.

بلغاري

شاعران كلاسيك فارسي(1973) كه به رودكي، فردوسي، خيام، نظامي، مولوي، سعدي، حافظ و علي شير نوايي مي پردازد. تهيه و تنظيم و ترجمه ي آن توسط ياردان ميليوف مي باشد كه انتشارات معروف بلغارستان نارودنا كولتورا در صوفيه منتشر كرده است.

ارمني

ديوان حافظ(1922) ترجمه ي مسروپ و. ماكسوديان مي باشد. اثر ديگري كه به زبان ارمني بود به ادبيات كلاسيك فارسي ارتباط داشت و در سال 1971 در ايروان منتشر شده بود.

دانماركي

اشعار حافظ(1919) ترجمه ي كارل كيرسماير است كه در كپنهاگ چاپ شده. پيش از صفحه عنوان يادداشتي به چشم مي خورد داير بر اين كه كتاب توسط مارتينسون C.Martinsson  از استكهلم در تاريخ 25/9/1357 به تهران رسيد. ضمناً فاكتور خريد كتاب كه به زبان دانماركي است ضميمه مي باشد. نسخه اي ديگر از همين مترجم كه آن نيز چاپ كپنهاگ مي باشد در مجموعه وجود دارد اما ناشر و سال نشر آن فرق داشت. اثر ديگري بود زير عنوان ادبيات فارسي (1970) از هنري برومز كه به بابا طاهر، ابوسعيد ابي الخير، امير معزي، سعدي، مولوي، حافظ، بهادرشاه دوم و اقبال لاهوري مي پردازد اما به زبان دانماركي نبود.

انگليسي

ديوان حافظ(1986) ترجمه ي پل اسميت كه ويراستارش آن اسميت است. اين كتاب را نِسْتُر ولاديكا به زين العابدين مؤتمن تقديم كرده و دكتر مؤتمن آن را مناسب ديده كه به دكتر تقوي هديه كند.

بنگالي

ديوان حافظ([1956] ) احتمالاً بكوشش جاسم الدين كه يادداشتي با ماشين تايپ به زبان انگليسي در لاي كتاب بود و در آن نوشته شده كه تعليقات كتاب به قلم دكتر غلام رباني از وزارت برنامه ريزي بنگلادش است و در پايان با مِداد نوشته شده: "23/9/2536 رسيد به تهران". نسخه ي ديگري كه به بنگالي در اين مجموعه بود رباعيات حافظ نام دارد كه ترجمه ي نازگل اسلام است كه احتمالاً در 1961 در كلكته چاپ شده. اين كتاب آنگونه كه در پيشگفتار تصريح شده مستقيماً از متن فارسي به بنگالي ترجمه شده است.

ژاپني

ديوان حافظ(1976) ترجمه ي كورياناگي كه مترجم نامش را آنجا كه طي يادداشتي يك نسخه را به مرحوم تقوي تقديم كرده، به انگليسي و ژاپني مرقوم فرمودند. در صفحه ي 407 به انگليسي نوشته شده كه چاپ ژاپن است و اين اثر مورد تاييد موسسه ي سلطنتي ترجمه ي تهران مي باشد. منابع مورد استفاده ي مترجم گوياي اين مطلب است كه ايشان به مجموعه آثار حافظ شناسي تا آن زمان در ايران و اروپا از كار قزويني و غني گرفته تا دايرة المعارف اسلام EI توجه داشت. دو نسخه ي ديگر از كار همين مترجم در مجموعه بود كه بسيار شكيل و نفيس اند و به مرحوم تقوي در تاريخ 30 سپتامبر1977 اهدا شده اند. اين دو نسخه از مجموعه ميراث پارسي اند كه زيرنظر احسان يارشاطر چاپ مي شد و هدف آن اين بود كه بهترين آثار پارسي به زبان هاي مهم ترجمه بشود. اثر ديگري كه به زبان ژاپني بود از ريچي گامو بود كه به سعدي و حافظ مي پرداخت.

چيني

برگزيده ي غزليات حافظ (1981) ترجمه ي شين پين شون كه انتشارات ادبيات خارجي پكن آن را منتشر كرده است. ظاهراً اين كتاب توسط جناب آقاي محمد سرور از سفارت چين به دست دكتر تقوي رسيده و در يكي از نسخه ها يادداشتِ شخصي به نام مهشيد به چشم مي خورد كه در آنجا نوشته:"ره آوردِ سفر چين در 1365 تقديم به جناب آقاي دكتر تقوي". مقاله ي "ادبيات فارسي در چين" از نادره بديعي (ملك، ش27) در لاي كتاب بود كه ارزشمند است. نادره بديعي درباره ي زبان فارسي و ادبيات آن در چين و تاجيكستان تحقيقاتي كرده است. در ارتباط با چين گفتگوي علي دهباشي با زين يان شن (كلك، ش60 ، اسفند1373، ص181-190) و گزارش ابوالقاسم اسماعيل پور" فارسی پژوهی و ایران‌شناسی در چین : دیدار با پروفسور جان‌هون‌نین"( کتاب ماه ادبیات و فلسفه ،ش ۱۰۳، ۱۰۴، ۱۰۵ ، اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۸۵ : ص ۴ – ۱۷) خواندني اند.

آلماني

ديوان غزليات حافظ چاپ وين(1864) كه همراه با متن اصلي مي باشد و وينسنس ريتر و روزنتسوايگ-اشوانو پديدآوران آن هستند. اين اثر كه در چند مجلد است فقط جلد دوم و سومش در اين مجموعه بود. ترتيب ترجمه چنين است كه اول غزل حافظ آورده مي شود بعد در صفحه ي مقابل ترجمه ي آلماني آن. در صفحه عنوان بيتِ معروفِ "قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس" درج شده است.

حافظِ داومر(چاپ لايپزيگ) كه در واقع مجموعه اشعار داومر است و نشان از تاثير حافظ بر او دارد. در مقدمه اي 5 صفحه اي كه به قلم Z. St. در شهر اشتوتگارت نوشته شده، ضمن سخن درباره ي كتابِ حافظ داومر، تاريخ درگذشتش را 13 دسامبر قيد مي كند بي آنكه سالش را بگويد. اما تاريخ تولدش را 5 مارس 1800 ذكر كرده و در ادامه به سير زندگي اش مي پردازد و مي گويد كه در 17 سالگي وارد دانشگاه شده، الهيات خوانده ... . اين نيز گفتني است كه در صفحه عنوان و انتهاي فهرست مطالب، مُهر يك شخصي به نام دكتر ماچالسكي همراه با آدرسش به چشم مي خورد كه احتمالاً لهستاني است.



[1] . دكتر تقوي در سال 1292 شمسي در رشت به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدماتي به تهران آمد و پس اخذ ديپلم علمي و خدمت زير پرچم در سال 1313 وارد دانشكده ي پزشكي دانشگاه تهران شد و هفت سال بعد فارغ التحصيل پزشكي عمومي و دندان پزشكي گرديد. در 1332 به آمريكا رفت و در آنجا تخصص "بهداشت بعد از جراحي" گرفت. در 1335 به ايران بازگشت و در ثبت احوال و بعد در سازمان برنامه و بودجه مشغول به كار شد. در 1363 بازنشست شد و در 27/9/1385 در 93 سالگي در گذشت. مرحوم تقوي به انگليسي‌‍، آلماني، روسي، ارمني تركي و تا حدودي هم فرانسه مي دانست. به ادبيات فارسي خصوصاً حافظ علاقه ي بسيار داشت و از 1325 به جمع آوري رساله ها، مقاله ها، ديوان هاي چاپي و نسخه هاي خطي و در حافظ شناسي همت گماشت. به همت او مجموعه اي تخصصي بالغ بر دو هزار و پانصد عنوان درباره ي حافظ گردآوري شد. اين مجموعه ي تخصصي حافظ شناسي همراه با كتابخانه ي شخصي آن مرحوم، پس از سه ماه از در گذشت او به لطف بازماندگانش و به توصيه ي محمد احمديان به كانون اسلامي انصار اهدا گرديد. اين مجموعه شامل 111 نسخه ي خطي، 20 قطعه تابلوي خوشنويسي، 239 نسخه چاپ سنگي و بالغ بر 2150 نسخه ديوان و مقاله به زبان فارسي و غير فارسي است كه در بخش حافظ شناسي كتابخانه ي مركزي كانون اسلامي انصار نگه داري مي شود ( نك: "يادداشت هاي مرحوم حاج اسماعيل امير خيزي درباره ي خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي" به قلم پرويز گلچين معاني كه در آينه ميراث، شماره ي 44 ، بهار و تابستان 1388 ، ص269 چاپ شد).  

 

 

چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۴۲